تحت رهبری چنگیزخان، ارتش مغول به سمت غرب حرکت کرد تا سلسله جین را شکست دهد و سپس تصمیم داشت به سمت جنوب برود تا سلسله سونگ را نابود کند. رزمی‌کاران ماهر از مکتب‌های مختلف دشت مرکزی در این نبردهای سخت شرکت داشتند. قهرمانانی چون گو جینگ که نماد واقعی جوانمردی بودند، با گرد هم آوردن نیروهای جامعه‌ی رزمی دشت مرکزی، برای دفاع از شیانگ‌یانگ، کشور و مردم ایستادگی کردند.

اواخر سلسله تانگ، یک فرماندار نظامی به نام ژو ون به طور تصادفی پسر جوانی را که از صخره افتاده بود، نجات می دهد و او را به فرزند خواندگی قبول می کند. پس از ده سال، عنوان پادشاه بو به این پسر جوان اعطا می شود و او را درگیر مشکلات بسیاری می کند و...

"ژانگ شیائوفان" پسر بچه ای مهربان و روستایی است که پس از قتل عام مردم روستایش از جمله پدر و مادرش توسط گروهی شیطانی به دنیایی پر از هرج و مرج کشیده می شود. او سپس شاگرد فرقه Qingyun می شود و هنرهای رزمی را از سه استاد یاد می گیرد در حالی که در همان زمان با دو دختر زیبا به نام های "لو شو" و "بی یائو" آشنا می شود و …